جدول جو
جدول جو

معنی حصاد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حصاد کردن
(غِ سَ نُ / نِ / نَ دَ)
درودن. بدرودن. درویدن. بدرویدن. درو کردن
لغت نامه دهخدا
حصاد کردن
درو کردن
تصویری از حصاد کردن
تصویر حصاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاصل کردن
تصویر حاصل کردن
به دست آوردن، فراهم آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(غْ / غِ کَ دَ)
محاصرت کردن. به حصار درآوردن دژ یا جائی را:
بی در و روزن بسی حصارستان
بی در و روزن کس حصار کند.
ناصرخسرو.
یک نیمۀ آن محکم است (از ابرج) ویک نیمه محکم نیست چنانک حصار توان کردن و بستدن. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 157).
، به حصار درآمدن برای استحفاظ. حصار گرفتن:
ز آمدن مرگ شماری بکن
میرسدت دست حصاری بکن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصادف کردن
تصویر تصادف کردن
بهم برخوردن، پیش آمدن اتفاق افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
از حالت جامد به بخار تبدیل کردن تبخیر کردن: ابر گلابریز همی بر گلابدان بر روی گل گلاب مسعد کند همی. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
بالا بردن بها زیاد کردن، یا مزاد کردن متاع. نرخ متاع را بالا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادر کردن
تصویر صادر کردن
بیرون دادن برون فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد کردن
تصویر سواد کردن
نوشتن از روی مکتوب و نوشته اصلی
فرهنگ لغت هوشیار
جنگیدن جنگیدن محاربه کردن: پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود
فرهنگ لغت هوشیار
بخشودن، روا داشتن، بهلاندن روا دانستن جایز شمردن، بخشودن عفو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
الفنجیدن فرا آوردن توزیدن ویندیدن جمع کردن فراهم آوردن تحصیل کردن، نتیجه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام کردن
تصویر حرام کردن
ممنوع کردن عملی را تحریم، بیهوده از بین بردن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاد کردن
تصویر زیاد کردن
افزاییدن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آباد کردن
تصویر آباد کردن
عمارت، عمران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احماد کردن
تصویر احماد کردن
ستودن ستودن ستایش کردن تحسین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
بررسی کردن، مطالعه و دقت کردن، محاسبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلال کردن
تصویر حلال کردن
((حَ کَ دَ))
جایز شمردن، بخشودن، گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
همارنیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
Envy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صادر کردن
تصویر صادر کردن
Export
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حراج کردن
تصویر حراج کردن
Auction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حساب کردن
تصویر حساب کردن
Account
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادر کردن
تصویر تصادر کردن
Confiscate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حمام کردن
تصویر حمام کردن
Bath
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادف کردن
تصویر تصادف کردن
Collide
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادم کردن
تصویر تصادم کردن
Clash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزاد کردن
تصویر آزاد کردن
Free, Liberate, Release, Unleash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزاد کردن
تصویر آزاد کردن
освобождать , развязать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصادم کردن
تصویر تصادم کردن
столкнуться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصادف کردن
تصویر تصادف کردن
сталкиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصادر کردن
تصویر تصادر کردن
конфисковать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمام کردن
تصویر حمام کردن
принимать ванну
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
завидовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حراج کردن
تصویر حراج کردن
аукционировать
دیکشنری فارسی به روسی